“معماری وجود خارجی ندارد. تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام میدهد، در حقیقت آن را به روح معماری عرضه میکند . . . روحی که سبک نمیشناسد، تکنیک نمیشناسد، متد نمیشناسد و تنها منتظر آن است که خود را به معرض نمایش بگذارد. بدین ترتیب معماری تجسم واقعیات غیر قابل سنجش میباشد.” لویی کان
“آلونک چتری دوچرخه یک ساختمان است و کلیسای لینکلن (Lincoln Cathedral) نمونه ای از معماری می باشد. تقریباً هر چیزی که فضا را به میزان کافی برای انسان محصور می کند تا آدمی به درون آن نقل مکان کند، یک ساختمان است. اصطلاح معماری تنها ساختمانهایی را در برمی گیرد که با هدف برخورداری از جاذبه زیبایی شناسانه طراحی شده اند.” سرنیکولاس پوزنر
“اینکه معماری در لحظهای از خلاقیت بوجود میآید، یک حقیقت انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواستههایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالیتر از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته میشود و آماده میگردد تا تواناییهای شاعرانهای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمیانگیزانند و به ما لذت و سرور می بخشند.” لوکوربوزیه
“زمانی که ما با یک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل روبرو میشویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است، به فکر فرو میرویم و چیزی در درون ما میگوید: اینجا کسی دفن شده است. آن توده خاک معماری است .” آدولف لوس
“معماری چیست؟ آیا من آن را همسو با ویتروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف خواهم کرد؟ نه. این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید از تصور خود استفاده کند. نیاکان ما کاشانهشان را تنها پس از اینکه شکل آن را تصور میکردند، میساختند. این فرآورده ذهنی و خلاقیت هست که معماری را تشکیل میدهد، اینک ما میتوانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها یک هنر ثانوی است که به نظر میرسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب باشد.” اتین لویی بوله
“معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری را احاطه میکند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمیتوانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند.” ویلیام موریس
“تعریف درست معماری بطوریکه آن را از یک مجسمه متمایز کند، عبارت است از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص و جانمایی آن در آنجا بر اساس مناسبترین اصول ساختمان.” جان راسکین
“وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیرها غافل میمانیم، فرهنگ و شیوههای قومی هر لحظه تغییر میکند پس روش ساختارگراها نمیتواند صحیح باشد و یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمیکند، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر بیننده و یا هرکس که آن متن را قرائت کند، میتواند دریافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد.” ژاک دریدا
|